شرط قبولی دین
?محبت به اهل بیت علیهم السلام شرط قبولی دین است?
?روزى مرحوم علامه طهرانی قدّس سرّه نقل مى فرمودند كه:
براى ديدن و عيادت از مرحوم علّامه امينى ــ رضوان اللَه عليه ــ به منزل ايشان در طهران رفته بوديم،
قبل از ما يكى از آقايان معمَّمين و مشهور از سادات كه منزلشان نزديك منزل مرحوم امينى بود نيز به ملاقات ايشان رفته بود.
در اثناى صحبت اين فرد معمّم و سيّد رو مى كند به مرحوم امينى و مى گويد:
?آقا! اين على كه شما اين قدر سنگ او را به سينه مى زنيد مگر چه كرد در اسلام؟
غير از اينكه فقط يك عدّه اى را كشت و تفرقه در صفوف مسلمين به وجود آورد، كار ديگرى هم كرد؟!» (نعوذ باللَه از اين همه جهالت و ضلالت!)
«و شما كه اينقدر به ابوبكر و عمر مى تازيد، آنها چه كردند؟
جز خدمت به اسلام و مسلمين و بسط عدل و انتشار اسلام در سرزمين هاى دور دست و عمل به دموكراسى
و اخذ آراء براى انتخاب حكومت و حاكم؟ و آيا به صرف يك اختلاف در سليقه و عدم هماهنگى با على در مورد خلافت،
بايد آنها را منكوب و مطرود و ملعون نمود؟ و اين همه آثار خير و بركاتى كه از آنها به جامعه مسلمين رسيده است را ناديده گرفت؟?
?مرحوم امينى بى نهايت از اين حرف ها ناراحت و عصبانى مى شود ولى جوابى به او نمى دهند.
آن شخص باز به صحبت خود ادامه مى دهد و مى گويد:
?آقا اين محبّت و دوستى اهل بيت كه شما آن را لازمۀ ايمان و قبولى أعمال مىدانيد اصلًا چه ضرورتى دارد؟
و اگر ما مثلًا نسبت به حضرت أبى الفضل عليه السّلام محبّت و ارادت نداشته باشيم، به كجاى دين ما آسيب مى رساند؟?
?مرحوم امينى كه ديگر طاقتش طاق و صبرش لبريز شده بود، با وجود كسالت شديد
و عدم توانايى بر جلوس به زحمت خود را بلند مى كند و با صداى بلند در حالى كه رگ هاى گردنش متورّم شده بود
بر سر آن مرد داد مى زند كه:
?آقا به خدا قسم اگر تو به اين بند كفش ها و نعلينِ من كه نوكر أبوالفضل هستم ارادت و محبّت نَوَرزى،
با رو به آتش جهنّم مى افتى و به دَرَك سقوط خواهى نمود!?
?. آیت اللَه سیدمحمدمحسن حسینی طهرانی.
?. #اسرار_ملکوت، ج 1، ص 193.